متن استاتیک شماره 54 موجود نیست متن استاتیک شماره 54 موجود نیست
  • 1401/05/19
  • - تعداد بازدید: 35
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه
دانشکده تغذیه و علوم غذایی

همراه با شهدای مدافع حرم/ سردار شهید عبدالله اسکندری

همراه با شهدای مدافع حرم/ سردار شهید عبدالله اسکندری

فضای فارس امروز، همزمان با عاشورای امام حسین(ع) و یارانش، عطرآگین از بازگشت عارفانه سرداری می شود که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حقانیت، جامه رزم به تن پوشید و تا پای جان، رشادت را معنا کرد. سردار شهید «عبدالله اسکندری»، سیدالشهدای مقاومت فارس که در روز عاشورای حسینی، بر دستان مردم شهیدپرور فارس تشییع می شود و عاشورای امسال، در فارس عطری دل انگیزتر دارد.

 

دانشگاه علوم پزشکی شیراز طی بیش از دو سال گذشته، در روزهای دوشنبه مفتخر به گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دانشگاه، شهدای مدافع سلامت و شهدای مدافع حرم بوده است که در این دوشنبه، مصادف با تشییع پیکر سردار شهید عبدالله اسکندری، بار دیگر یاد و نامش را گرامی می داریم.

تاریخ و محل ولادت: 15/1/1337 محله قصرالدشت شیراز

تاریخ و مکان شهادت: 1/3/1393 شهر حلب در سوریه

سردار شهید عبدالله اسکندری فرزند دوم خانواده بود که تحصیلات ابتدایی اش را در مدرسه عبدالرحیم برهان در قصرالدشت شیراز گذراند. پیش از انقلاب همزمان با شروع تظاهرات و راهپیمایی، اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) را پخش می کردند و به همین خاطر چندین مرتبه مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. او عشق و علاقه خاصی به حضرت امام خمینی (ره) داشت، تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب در سال 59 و همزمان با درگیری های کردستان، داوطلبانه خود را به آنجا رساند. در طی 8 سال جنگ تحمیلی نیز، مسوولیت های مختلفی را بر عهده گرفت و چندین بار مجروح شد.

شهید اسکندری پس از پذیرش در رشته جغرافیای دانشگاه حضرت امام حسین (ع)، در سال 1369 موفق به گذراندن دوره آموزشی نظامی «دافوس» شد. بعد از پایان جنگ مسوولیت های مختلف نظامی را بر عهده گرفت و آخرین مسوولیتش، ریاست سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس بود که با وجود عدم میل باطنی اش و تنها بنا بر اصرار دوستانش این مسوولیت را پذیرفت. به گونه ای که یکی از همکارانش در بنیاد شهید، جمله زیبایی در وصف او گفته بود: شهید حاج عبدالله اسکندری، ریاست گریز و مسوولیت پذیر بودند.

بعد از اتمام کار در بنیاد شهید بازنشسته شد؛ اما این ابتدای راهی بود که او انتظارش را می کشید. مدام اخبار سوریه را دنبال می کرد تا اینکه بعد از مراسم اعتکاف سال 93 به سوریه اعزام شد و سرانجام در تاریخ یکم خرداد در سوریه به شهادت رسید. او نخستین شهید مدافع حرم حضرت زینب (س) بود که سرش به دست داعشیان پلید از تن جدا و پیکر مطهر و بدون سرش بعد از 8 سال همراه با جمعی دیگر از شهدای والامقام، به وطن بازگشت و امروز دوشنبه 17 مردادماه 1401 همزمان با عاشورای حسینی (ع) در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده خواهد شد. از شهید سردار «عبدالله اسکندری» به عنوان سید الشهدای مقاومت استان فارس یاد شده است.

یاد و نامش گرامی و راهش جاویدان

خاطره ای از زبان همسر شهید

شهید اسکندری تنها یک هفته بعد از ازدواجمان، راهی مناطق عملیاتی شد. نامه های بامحبت ایشان را که از جبهه برایم می فرستاد همه را نگه داشته ام. جنگ که تمام شد تنها نگرانی اش جا ماندن از غافله شهدا بود...

من همسرم را کاملا قبول داشتم و هر تصمیمی را که در طول این 33 سال زندگی می گرفت، همراه همیشگی اش بودم. سه روز بعد از اعتکاف سال 1393یک روز به خانه آمد و ساکش را برداشت، با بچه ها تا فرودگاه همراهی اش کردیم. در مسیر راه تا فرودگاه دائما ذکر می گفت و من که دلم می خواست این فرصت ها را غنیمت بشمارم و بیشتر صدایش را بشنوم؛ اما به خاطر حالت معنوی عبدالله ترجیح دادم، سکوت کنم. نگاهش که می کردم، حال و هوای عجیبی را در صورتش می دیدم؛ اما اصلا دلم نمی خواست که فکر کنم این دیدار، دیدار آخرمان است و با رفتنش انگار که دل من هم با او رفت.

خاطرات آن زمان جنگ و عملیات رفتن هایش را یادم می آمد؛ اما عجیب خودم را دلداری می دادم که اتفاقی نمی افتد. طبق وعده ای که با هم داشتیم، یک روز در میان با من و بچه ها تلفنی صحبت می کرد. درست خاطرم هست که شب قبل از شهادت، تماس گرفت و با تک تک بچه ها صحبت کرد. فردای آن روز، باز هم به خانه زنگ زد و گفت: من الان سوریه هستم. در همان تماس آخرش به من گفت: تصدقت شوم برایم دعا کن! اتفاقاً همرزمانش صدایش را شنیده بودند و با شنیدن این جمله او همگی خندیده بودند. من هم با خنده گفتم: انگار که دوستانت می خندند! گفت: اشکال ندارد بگذار بخندند. تا اینکه چند روز بعد با پسرم تماس گرفته شد و خبر شهادت عبدالله را به ما دادند.

  • گروه خبری : آخرین اخبار دانشکده
  • کد خبری : 64838
کلیدواژه

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید